ساعت 24-محمد مهدی
حاتمی/حسن روحانی به تازگی در سخنرانی عمومی¬ای در غرب استان تهران گفته
است:« دولت یازدهم با تیم مذاکراتی قوی در صحنه جهانی هر روز گامهای جدیدی
را برای احقاق حقوق ملت ایران برمیدارد. با وجود این، اقلیت بسیار کوچکی
بلندگوهای بزرگ را از دیگران عاریه کردهاند، ولی اکثریت قاطع ملت ایران
پشتیبان مسیر صلح و آشتی و مسیر تعامل سازنده با جهان هستند.» کمتر کسی است
که نداند یا نتواند حدس بزند که منظور رییس جمهور از این عاریت گیرندگانِ
بلندگوهای بزرگ چه کسانی هستند.
حسن
روحانی به تازگی در سخنرانی عمومی¬ای در غرب استان تهران گفته است:« دولت
یازدهم با تیم مذاکراتی قوی در صحنه جهانی هر روز گامهای جدیدی را برای
احقاق حقوق ملت ایران برمیدارد. با وجود این، اقلیت بسیار کوچکی بلندگوهای
بزرگ را از دیگران عاریه کردهاند، ولی اکثریت قاطع ملت ایران پشتیبان
مسیر صلح و آشتی و مسیر تعامل سازنده با جهان هستند.» کمتر کسی است که
نداند یا نتواند حدس بزند که منظور رییس جمهور از این عاریت گیرندگانِ
بلندگوهای بزرگ چه کسانی هستند.
روحانی در بخش دیگری از همین سخنرانی،
بار دیگر لزوم برگزاری همه¬پرسی در کشور را یادآور شده وگفته:« خوب است بعد
از ٣٦ سال یکبار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای
مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بهجای آنکه قانونی در مجلس
تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی
بگذاریم.» شنونده احتمالاً این بار هم با اندکی تلاش، مخاطبِ این سخن و
دلیل بیانش را خواهد یافت. همه¬پرسی ناقضِ وجود مجلس نیست، اما در جایی
کاربرد دارد که مجلس به دلایلی کارکردی را که از او انتظار می¬رود نداشته
باشد.
از طرف دیگر، همین چند روز پیش بود که محمد جواد ظریف نیز در جلسه
غیر علنی مجلس با یکی از نمایندگان جبهه پایداری بر سر پرونده هسته¬ای جدل
کرد. مجلس محل جدالِ نمایندگان مردم از هر قوه و نهادی است، تا آنها خود
در مسائلشان به جدال نرسند، ولی نمی¬توان چشم بر اختلافاتی از این دست بست و
نپرسید که به راستی کدامیک مصالحِ کشور را به درستی تشخیص می¬دهند و نیز
اینکه چرا دیدگاه¬ها تا این حد از هم دورند؟
داستان اختلافاتِ سیاسیِ
نیروهای رقیبِ درونْ حاکمیتی در ایران، داستان جدیدی نیست. از انشعاب مجمع
روحانیون مبارزْ از جامعه روحانیت مبارز در زمان حیات امام خمینی (ره)، تا
شکل¬گیری و قوام یافتن جریان چپِ سیاسی در جمهوری اسلامی، که بعدتر تحت
عنوان «اصلاحات»، دولت را در دست گرفت و با محافظه-کاران به مشکل برخورد،
این قسم اختلافات تقریباً همواره وجود داشته است. این اختلافات اما بر خلاف
آنچه عده¬ای می¬پندارند، ذاتیِ سیاست¬ورزی و حکومت¬داری نیستند و برای حل و
فصل¬شان در بلادِ دیگرِ دنیا، سازوکارهایی اندیشیده شده است. دولت¬ها و
پارلمان¬ها در بسیاری از نقاط جهان که به ثباتی سیاسی دست یافته¬اند،
معمولاً همسو هستند. همسو شدن نهادِ مجری و نهادِ قانونگزار اما چیزی نیست
که رأی دهندگان خود به خود به سراغش بروند، بلکه تدبیری است که در قوانین
بالادستی گنجانده می¬شود تا اصطکاکِ سیاست¬ورزی به حداقل برسد و چرخِ امور
بچرخد. علاوه بر این، در نظام های پارلمانی که رییس دولت را حزبِ اکثریت
مجلس تعیین می کند نیز اصطکاک و اختلاف به حداقل می رسد، ولی با توجه به
ریاستی بودن نظام سیاسی کشور، این امکان در ایران وجود ندارد.
سعید
حجاریان چندی پیش از لزومِ فراهم¬آوری امکانِ انحلال مجلس به دست دولت گفته
بود و در پاسخ شنیده بود که آنارشیست است و امکان انحلال مجلس توسط دولت،
راهِ هرج و مرج را در کشور باز می¬کند. گنجاندنِ امکانِ انحلال مجلس در
قوانین شاید تنها راه حل نباشد ولی به هر حال نمی¬توان گفت که مشکلی هم
وجود ندارد. تجربه چند سال اخیر نشان داده که دولت¬ها و مجالس در ایران،
به دلیل فاصله زمانی که میان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس وجود
دارد، نا¬همخوان¬اند و هزینه این ناهمخوانی را رأی دهندگان خواهند پرداخت.
می
توان پرسید که چرا مردمی که به رئیس جمهوری از یک سرِ طیف سیاسی کشور رأی
داده اند، باید دوست داشته باشند که نمایندگانی از سر دیگرِ طیف سیاسی را
در مجلس بر سرِ کار بفرستند؟ مردمی که رییس جمهوری از فلان طیف سیاسی را
انتخاب کرده اند، به احتمال زیاد نمایندگانی از همان طیف را هم به مجلس می
فرستند. بنابراین، یک راه ساده می¬تواند این باشد که فاصله زمانی انتخابات
ریاست جمهوری و انتخابات مجلس به حداقل ممکن برسد تا دولت و مجلس همگراتر
باشند. این نه یک احتمال، که چنانکه تجربه جهانی نشان داده است، معمولاً
قطعی است که قوای مجریّه و مقنّنه همسویی از صندوق¬های رأی خارج خواهند شد.
چنین
رخدادی نتیجه¬اش این خواهد بود که یک صدا و یک کنش از حاکمیتِ ایران به
گوش برسد و قوای سیاسی چوب لای چرخ همدیگر نگذارند. ایران نیازمندِ «صدای
واحد» است.