ساعت ۲۴- «همه
تخممرغهای خود را در سبد نه چندان محکم و استوار عربستان نگذار و از
تجربه انقلاب اسلامی ایران درس بگیر». این توصیهای است که اندیشمندان
ناسیونالیست امریکایی به رهبران حزبهای دموکرات و جمهوریخواه کردهاند و
باراک اوباما به عنوان یک شاگرد خوب این اندرز اندیشمندان را از روی کاغذ
به صحنه عمل کشانده است. امریکاییهای دوراندیش میدانند که باید از نظم
کهن خاورمیانه که در حال ریختن است دور شوند و البته باید کمک کرد این نظم
دردسرساز که تربیت انواع فرقههای تروریستی با پول شاهزدههای عربستانی یکی
از آنهاست، زودتر فروریخته شود.
این
دیدگاه رمز و راز رویکرد تازه امریکا به خاورمیانه و ایران است که میکوشد
با ذوب کردن یخهای قطور ۳۵ ساله لباس اعتماد بر جامه مناسبات با ایران
کند. مجله بانفوذ فارین پالیسی در تحلیلی تازه ضمن پرداختن رویکرد جدید
امریکا مینویسد:
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تقریبا هفت
بار فرصت برای بهبود روابط ایران و امریکا فراهم شد اما همگی کم و بیش به
یک دلیل به شکست انجامیدند: هیچ یک از دو طرف تعامل را همسو با منافع خود
نمیدیدند. وقتی یک طرف دست دراز میکرد، طرف دیگر آن را به عنوان ضعف یا
فرصتی برای بهرهبرداری میدید.
گفتوگوهای کنونی هستهای مهمترین
تعامل بین دو کشور از ابتدای انقلاب محسوب میشوند. دلایلی چند باعث تغییر
محاسبات امنیتی ایران شدهاند. نخست این که امریکا به طور قابل ملاحظهای
بر حضور نظامی خود در خلیج فارس افزوده است. تحریمها به همراه کاهش اخیر
قیمت نفت فشارهای مضافعی را بر اقتصاد ایران تحمیل کردهاند. علاوه بر این،
تهران دریافته است که عدم رسیدن به توافق هستههای هزینههایی واقعی خواهد
داشت، همان طور که وقتی در ماه نوامبر گذشته مذاکرات موفقیتآمیز نبودند و
منجر به تمدید مهلت تا پایان ماه ژوئن شدند، بورس تهران ۵ درصد افت کرد و
ریال ۶ درصد از ارزش خود را فقط ظرف یک هفته از دست داد.
اما مهمترین
عامل اثرگذار بر تصمیمات سیاسی ایران رشد فزاینده تنشهای میان سنی و شیعه
است که منطقه خاورمیانه را تهدید میکند. بخش مهمی از سیاست خارجی ایران بر
دفاع از شیعیان در سراسر جهان عرب در مقابل اکثریت سنی استوار است.
هماکنون بزرگترین تهدید متوجه ایران نه از جانب امریکا، بلکه از جانب
افراطیون سنی نظیر داعش است. در چنین مناقشات منطقهای، منابع حاصل از رفع
تحریمها بسیار بیشتر از ادامه روند کنونی خواهد بود. حمایت از سوریه،
لبنان، عراق و یمن، منابع ایران را تحلیل برده است. رشد اقتصادی و افزایش
صادرات نفت به ایران اجازه خواهد داد با جیبهای گشاد عربستان در بحبوحه
جنگ قدرت در خاورمیانه مقابله کند.
امریکا هم به توافق هستهای با ایران
نیاز دارد، صرفا به این دلیل که هیچ راهحل جایگزین خوب دیگری وجود ندارد.
تحریمهای بیشتر از نظر ایران معادل جنگ بوده و تهران پاسخی متناسب خواهد
داد. اگرچه اجماع بینالمللی موجب موثر بودن تحریمها شده، اما هیچ تضمینی
وجود ندارد که رژیم تحریمها برقرار باقی بماند، به ویژه اگر امریکا به
عنوان مقصر شکست مذاکرات شود شرکتهای اروپایی برای ورود به بازار ۸۰
میلیون نفری ایران صف کشیدهاند و اگر مذاکرات شکست بخورد، واشنگتن خود را
در برابر بدترین وضعیت خواهد یافت: فروپاشی نظام تحریمها در حالی که هیچ
مکانیزم کنترلی بر برنامه هستهای ایران وجود ندارد. گزینه نظامی نیز با
وجود عملی بودن، بیش از آن که چیزی را حل کند، به چالشهای بلندمدت زیادی
خواهد انجامید.
هیچ انقلابی در کار نیست!
کودکانه
است که فکر کنیم ۳۵ سال دشمنی امریکا با ایران بلافاصله و به دنبال امضای
توافقنامه هستهای رفع خواهد شد. مخالفان در هر دو طرف مصمم به تضعیف هر
گونه مصالحهاند. ایرانیها هنوز از ناجوانمردیهای گذشه امریکاییها
ناراحتاند. انها نه تنها بر این سابقه خصومت باید فایق آیند، بلکه تهران و
واشنگتن لازم است بر دیدگاههای متخاصم خود در خاورمیانه غلبه کنند. ایران
اهداف استراتژیک متفاوتی از امریکا در منطقه دارد و انگیزهاش بیشتر مبتنی
بر رقابت است تا همکاری. هر دو طرف با داعش مخالفاند اما ایران، امریکا و
متحدانش یعنی عربستان را عامل به وجود آورنده گروههای افراطی سنی به
منظور مقابله با شیعیان میداند و فرمانده سپاه قدس سردار سلیمانی وظیفه
تضعیف نفوذ امریکا را در عراق دنبال میکند در سوریه نیز دو کشور خود را در
یک ائتلاف موقت برای شکست دادن داعش میبینند. اما با افزایش تلاش
امریکاییها در آموزش و تجهیز گروههای مخالف دولت سوریه و تضعیف داعش،
ایران حمایتهای امریکا از مخالفان را به منزله تلاش برای سرنگون کردن دولت
بشار اسد تعبیر خواهد کرد.
تهران مخالف وضعیت کنونی سلطه امریکا بر
منطقه است. اکثر مقامات ایرانی هدف نهایی امریکا را سرنگون کردن انقلاب
میپندارند واشنگتن هم به همان اندازه مخالف تلاشهای ایران برای گسترش
نفوذش در خاورمیانه است و حمایت ایران از حزبالله، شیعیان عراق و حوثیهای
یمن را به عنوان تهدیدی برای اسراییل و عربستان و تلاش برای تضعیف موقعیت
استراتژیک خود در منطقه تلقی میکند.
غلبه بر این سابقه تاریخی به سرعت
قابل حصول نیست. بهبودی روابط میتواند روند تدریجی داشته باشد، اما هیچ
انقلابی در کار نیست. هیچ خبری از «اوباما به تهران میرود» وجود نخواهد
داشت و نزدیکی واقعی روابط به نسل بعدی رهبران دو کشور که تجربهای از
وقایع ۱۹۷۹ ندارند، موکول خواهد شد. اما اگر امریکا و ایران به توافق
هستهای دست یابند، گامی مهم به سمت این هدف خواهد بود. دستکم توافق کمک
میکند که دو طرف تعامل در سطوح عالی دیپلماتیک را با هدف انتقال خطوط قرمز
به یکدیگر حفظ کنند و حداقل تنشهای مکرر بین نیروهای نظامی دو کشور در
خلیج فارس کاهش خواهند یافت.