در
فرهنگ ایرانی و اسلامی مرد مسوول معاش خانواده است. مسوولیتی که با وضعیت
اقتصادی این روزها کمرشکن و وهم برانگیز است. دکتر حسینی می گوید: در فرهنگ
کلان و در قانون مدنی مرد نان آور خانواده است. باید شاغل باشد و درآمد
مناسب برای ارتزاق همسر را داشته باشند. در جامعه ای که با نظام اقتصادی
بیمار و پرتلاطم است، قدرت خرید پایین است، بحران های اقتصادی وجود دارد و
با بیکاری و تورم مواجه است این شرایط پیش نمی آید و مسلم است که معدل سن
ازدواج بالا می رود و به تبع آن سن ازدواج در زنان نیز بالا می رود.
دکتر
صدیق نیز بزرگترین چالش امروز ایران را پدیده چند پیشگی می داند: چند
پیشگی چالش قرن است و اگر به منابع معتبر بین المللی رجوع کنید این چالش را
می بینید. فرصت ها برابر نیست و چند پیشگی اجتناب ناپذیر است. وقتی قرار
است یک جوان حداقل یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای اجاره خانه پرداخت کند
این پول را باید از یک جایی در بیاورد. قیمت تمام شده زندگی خیلی بالاتر از
این حرف هاست و از نظر ساختار اجتماعی و اقتصادی می تواند یک تهدید باشد.
زندگی های مجردی، نیازهای فروخورده و رابطه های فراخانوادگی
چشمانداز
پسانداز حداقل ۵۰ میلیون تومانی و نیاز به همصحبتی و هم نشینی شاید ذهن
را به خیلی از مقولات فراخانوادگی باز کند. دکتر حسینی رواج زندگی های
مجردانه و تمایل به زندگی تک نفره را بستری مناسب برای ایجاد بحران های
روحی می داند: کسانی که زیست مجردانه دارند با یک کم و کسری هایی روبرو
هستند. تجرد در زندگی روزمره شان اثر می گذارد و ممکن است با یک سری عوامل
دیگری بخواهند جبران مافات کرده و کمبودها را جبران کنند؛ یا نتوانند این
کار را بکند و دچار اثرگذاری های نامناسب شوند. هستند کسانی که در کنار یک
سری آزادی های اجتماعی صرفا به ازدواج به عنوان رابطه جنسی نگاه می کنند و
با استفاده از آزادی های اجتماعی کمتر تمایل به ازدواج دارند.
دکتر
صدیق از نظر روانشناختی زندگی مجردی ای که در جامعه ما حاکم شده است را با
آنچه در دنیا اتفاق می افتد تا حدودی زیادی متفاوت می داند: گرایش به
زندگی مجردی ایجاد شده و همراه با آن خیانت در زندگی زناشویی رایج شده است و
این به وخامت موضوع اضافه می کند.
به
عقیده او این موضوع ناشی از سردرگمی مسوولین فرهنگی در قبال تقویت کانون
خانواده و ناهمگرا بودن برنامه ریزی ها در این زمینه است: سیستم ما در قبال
تشکیل زندگی خانوادگی چه اقداماتی انجام می دهد؟ ازدواج سهل و آسان شعار
یک است. جوان ها ازدواج کردن را بلد هستند اما در این زندگی پر تغییر که
فرکانس تغییراتش زیگزاگی است چطور می توانند تاب آوری اشان را بالا ببرند.
صدیق
می گوید: ترویج ازدواج در جوانان نیازمند همگرایی در سیاست گزاری هاست. در
دولت کانادا خانمی که بچه دار می شود یک سال مرخصی با تمام حقوق و مزایا
دریافت می کند. یک سال مرخصی دیگر هم می تواند یا خودش، یا شوهرش و یا هر
دو به طور نصف نصف استفاده کند. این سیاست، تشویق کننده زندگی خانوادگی
است؛ نه این که خانم به راحتی شغلش را به خاطر بارداری و بچه داری از دست
بدهد. انتظار داریم دختر ما چه کند. این الگوهای کلیشه ای ناشی از فقر
قابلیتی است. دخترهای ما کمی این را هم می فهمند و تا مورد مورد نظرشان را
پیدا نکنند تن به ازدواج نمی دهند و این است که سن ازدواج بالا می رود.